خبرورزشی/اردشیر لارودی: ١- بازى پرسپولیس برابر کاشیما آنتلرز ژاپن که بد نبود ولى حق بود که خوب باشد و خوبتر باشد، وادارمان کرد تا از رئیسجمهورى، رئیس مجلس و رئیس قوه قضا، درخواست کنیم که براى بهرهمند شدن دولت از اکسیر ورزش و نوشداروى فوتبال، توجهى بیشتر به این دایره (ورزش و فوتبال) مبذول بدارند!
مردم، بازیگران و ستارگان روز آخر لیگ آسیا در آزادى شدند! پرسپولیس به خوبى بازىهاى قبلى خود ظاهر نشد! پرسپولیس، تیم مقابل الدحیل و تیمیکه السد را هم مغلوب کرده بود، نبود! پرسپولیس حتى در اندازههاى بازى رفت فینال که ٢- صفر به سود کاشیما تمام شد نیز نتوانست بازى کند!
***
ولى مردم، سنگ تمام گذاشتند و صحنههاى بدیع و لحظههاى پرشکوهى آفریدند!
تو کز محنت دیگران بىغمى...
٢- تحت تأثیر دیدههایمان و تحت تأثیر استعداد و شایستگى فوتبال ایرانى که به بهترین نحو، منویات و خواستههاى مرکزى دیپلماسى عمومی را، در حلقههاى مردم نهادش به تصویرى متفاوت و حقانگارانه کشیده بود، لازم دیدیم که دو خواسته را توأمان بیان کنیم!
یکم اینکه، کار را باید به دست کاردان سپرد! و متأسفانه فراموش کردیم تا بگوییم و بخواهیم، که سیاستورزان را و سیاستپیشگان را و همه آنها که دنبال حشمت و جاه به هر درى میزنند، وارد دایره ورزش و داخل در چارچوب فوتبال نکنید!
دوم اینکه، از دولت پرسیدیم تأثیر این چنین عظیم و همهجانبه در نگاه مردم دنیا پدید آوردن، با خرج کردن چه سرمایه بزرگى و با چند صد میلیارد دلار ریخت و پاش نیاز دارد تا جهانیان ببینند و بدانند که در ایران واقعى، مردم دل مشغولى و چه سرخوشى و چه ویژگىهایى دارند! چه مردم خوب و چه مردم مهربانى!
***
برگزارى مسابقه آخر لیگ آسیا، هم زیارت بود و هم سیاحت! هم فال بود و هم تماشا! هم یک بازى دشوار با ابعاد گوناگون با احترامی همهجانبه برگزار شد و هم شهدهاى بارزى از خصلت ایرانیان نمایان شد!
آى آدمها
٣- در خودمان بودیم و خیال میکردیم عجب به موقع، از فرصت استفاده کردهایم تا حقى را متذکر شده باشیم، که با توییت بهخودآورنده و روشنگر مهدى شادمانى، مواجه شدیم!
در شش و بش یک حس خوب بودیم و براى بخش دوم چنین نوشتهاى، نقشه میکشیدیم که «دلنوشته» مهدى شادمانى، که شجاع است و دریادل و از هیچ عاملى که ترسآور باشد نمیترسد و با بیمارى سختش مبارزه میکند و سرطان را به زانو درمیآورد، چشمان ما را گرفت و بهخودمان آورد! یک توییت کوچک با یک دنیا تأثیر! خدایا، ما در چه کاریم و مردم گرفتار چیستند!
قرصهایى که براى غلبه بر سرطان، دانهاى ۳ میلیون از بازار آزاد دارو (.. اُف بر این بازار آزاد و ثانویه!) خریده میشد که خیلى هم گران بود، حالا هر یک عدد ٢٠ میلیون تومان فروخته میشود! مردم از کجا بیاورند؟ مردم چگونه پرداخت کنند؟
چه باید گفت؟ باز هم توجه اندکى بیشتر به فوتبال را خواستار شد یا تقاضا کرد، کارى کنیم که به قول مهدى شادمانى، فرزندان جلوى چشمهاى مادران و پدرانشان و مادران و پدران، جلوى چشم فرزندانشان آب نشوند و فرونریزند و ذرهذره تسلیم مرگ ناشى از سوداگرى با جان و سلامت مردم، نشوند!
توییت شادمانى که مثل شیر با سرطان میجنگد، بسیار کوتاه است و بسیار تأثیرگذار! مهدى دریادل ما، فریاد برآورده که:... آى آدمها، که در ساحل نشسته، شاد و خندانید و بىدرد و بىغمید، چون از همه جا بىخبرید... مرگآفرینان گرانفروش جاى کارآفرینان را گرفتهاند!
***
آیا ما، اشتباه نکردیم با آن درخواستمان! آنهم «ما» یى که معتقدیم:
تو کز محنت دیگران بىغمى
نشاید که نامت نهند آدمى
مردم، بازیگران و ستارگان روز آخر لیگ آسیا در آزادى شدند! پرسپولیس به خوبى بازىهاى قبلى خود ظاهر نشد! پرسپولیس، تیم مقابل الدحیل و تیمیکه السد را هم مغلوب کرده بود، نبود! پرسپولیس حتى در اندازههاى بازى رفت فینال که ٢- صفر به سود کاشیما تمام شد نیز نتوانست بازى کند!
***
ولى مردم، سنگ تمام گذاشتند و صحنههاى بدیع و لحظههاى پرشکوهى آفریدند!
تو کز محنت دیگران بىغمى...
٢- تحت تأثیر دیدههایمان و تحت تأثیر استعداد و شایستگى فوتبال ایرانى که به بهترین نحو، منویات و خواستههاى مرکزى دیپلماسى عمومی را، در حلقههاى مردم نهادش به تصویرى متفاوت و حقانگارانه کشیده بود، لازم دیدیم که دو خواسته را توأمان بیان کنیم!
یکم اینکه، کار را باید به دست کاردان سپرد! و متأسفانه فراموش کردیم تا بگوییم و بخواهیم، که سیاستورزان را و سیاستپیشگان را و همه آنها که دنبال حشمت و جاه به هر درى میزنند، وارد دایره ورزش و داخل در چارچوب فوتبال نکنید!
دوم اینکه، از دولت پرسیدیم تأثیر این چنین عظیم و همهجانبه در نگاه مردم دنیا پدید آوردن، با خرج کردن چه سرمایه بزرگى و با چند صد میلیارد دلار ریخت و پاش نیاز دارد تا جهانیان ببینند و بدانند که در ایران واقعى، مردم دل مشغولى و چه سرخوشى و چه ویژگىهایى دارند! چه مردم خوب و چه مردم مهربانى!
***
برگزارى مسابقه آخر لیگ آسیا، هم زیارت بود و هم سیاحت! هم فال بود و هم تماشا! هم یک بازى دشوار با ابعاد گوناگون با احترامی همهجانبه برگزار شد و هم شهدهاى بارزى از خصلت ایرانیان نمایان شد!
آى آدمها
٣- در خودمان بودیم و خیال میکردیم عجب به موقع، از فرصت استفاده کردهایم تا حقى را متذکر شده باشیم، که با توییت بهخودآورنده و روشنگر مهدى شادمانى، مواجه شدیم!
در شش و بش یک حس خوب بودیم و براى بخش دوم چنین نوشتهاى، نقشه میکشیدیم که «دلنوشته» مهدى شادمانى، که شجاع است و دریادل و از هیچ عاملى که ترسآور باشد نمیترسد و با بیمارى سختش مبارزه میکند و سرطان را به زانو درمیآورد، چشمان ما را گرفت و بهخودمان آورد! یک توییت کوچک با یک دنیا تأثیر! خدایا، ما در چه کاریم و مردم گرفتار چیستند!
قرصهایى که براى غلبه بر سرطان، دانهاى ۳ میلیون از بازار آزاد دارو (.. اُف بر این بازار آزاد و ثانویه!) خریده میشد که خیلى هم گران بود، حالا هر یک عدد ٢٠ میلیون تومان فروخته میشود! مردم از کجا بیاورند؟ مردم چگونه پرداخت کنند؟
چه باید گفت؟ باز هم توجه اندکى بیشتر به فوتبال را خواستار شد یا تقاضا کرد، کارى کنیم که به قول مهدى شادمانى، فرزندان جلوى چشمهاى مادران و پدرانشان و مادران و پدران، جلوى چشم فرزندانشان آب نشوند و فرونریزند و ذرهذره تسلیم مرگ ناشى از سوداگرى با جان و سلامت مردم، نشوند!
توییت شادمانى که مثل شیر با سرطان میجنگد، بسیار کوتاه است و بسیار تأثیرگذار! مهدى دریادل ما، فریاد برآورده که:... آى آدمها، که در ساحل نشسته، شاد و خندانید و بىدرد و بىغمید، چون از همه جا بىخبرید... مرگآفرینان گرانفروش جاى کارآفرینان را گرفتهاند!
***
آیا ما، اشتباه نکردیم با آن درخواستمان! آنهم «ما» یى که معتقدیم:
تو کز محنت دیگران بىغمى
نشاید که نامت نهند آدمى

