خبرورزشی/ اردشیر لارودی: ١- مثلاً باید دانست با کدام نیت و با کدام هدف، سرخها و آبىها را به بخش خصوصى «واگذار» باید کرد؟ هدف، خلاص شدن از یک فشار سنگین چندین ده ساله است یا قصدمان- در اصل قصدشان- کمک کردن به اداره هر چه بهتر و خودکفایى و سودآورى دو تیم مردمی و پرطرفدار ایران و آسیا و حتى جهان است؟
میخواهیم (میخواهند) از «شَر» یک قوز که بالاى قوزهاى دیگر درآمده راحت شویم، یا میخواهیم (میخواهند) براى استقلال و پرسپولیس راه پیشرفت، راه استفاده از توان و انرژى نهفتهشان را باز و هموار کنیم؟ تا صالحات باقیات درست و حسابى ایجاد کنیم.
میخواهیم (میخواهند) مسئولیت خود را به دوش دیگران بیندازیم یا میخواهیم کار مردم را به خود مردم بسپاریم؟ مثل بار خودروسازى که کمر مردم عادى را میشکند.
واگذارى باشگاههاى استقلال و پرسپولیس، کار درستى است، تنها کار درست همین است. به شرط آنکه نخواهیم (نخواهند و نخواهید) از این نمد هم کلاهى بر سر خود بدوزید.
دوست داشتن یک چهره
٢- رضا رشیدپور که حرف دل مردم را میزند، دوست میدارم.
اینکه رشیدپور در برنامه زنده تلویزیون از حقوقبگیران وزارت نفت اسم میبرد، فقط نشانه شجاعت نیست که از عدالتخواهى او هم حکایت دارد. سوپاپ اطمینان که اصلاً...
به رضا رشیدپور یک آدرس میدهم: به حوزه ورزش هم سرى بزن. حقوقهاى ماهى یکصد میلیون تومان هم پرداخت میشود و معلوم نیست که چرا؟ معادل حقوق ستارگان لیگهاى چین دریافت میکنند و درآمد هم ندارند، حتى به اندازه یکهزارم. از سوى دیگر، حقوق ورزش ادا نمیشود و باز هم معلوم نیست که چرا؟ همه دستشان در وادى ورزش دراز است، خیلى هم دراز.
از پول دولت، مشاغل فوق نجومی ساختهاند و هیچکس سؤال ندارد. مینىبوس میآیند و اتوبوس میروند و تطاولشان هم بهراه است.
انگار عین حق است. گویى که حق محض است. یک آقایى با حقوق ماهى ١٠ هزار دلار وارد فوتبال ما شد و حالا، هر ماه ٧٠ هزار دلار میگیرد و همه تأییدش میکنند، تازه کم هم میگیرد.
من، رضا رشیدپور را، چون حرف مردم را میزند و، چون از مردم حرف میزند دوست دارم. برقرار باشى.
دنبال جام جهانى
٣- اینجا در خاورمیانه، عقلانیت به عقل داشتن نیست. به پول داشتن است، به هزینه کردن است.
اینجا در خاورمیانه، مردمدارى به هواى مردم را داشتن نیست، به ساختن ورزشگاههاى شیک و گرانقیمت است. آنهم براى امرى که میبریم یا میبازیم و در هر حال، فرقى ندارد...
اینجا در خاورمیانه، برخىها براى دلخوش کردن مردمشان، جام جهانى راه میاندازند و براى میزبانى جام جهانى، کرور کرور پول هزینه میکنند. یک تیم درست و درمان ندارند، دنبال جام جهانىاند.
اینجا در خاورمیانه، علاوه بر جام جهانى فوتبال، برخىها مسابقه جام جهانى دو و میدانى هم برگزار میکنند و زبان رئیس فدراسیون دوومیدانى جهان - یک انگلیسى موذى و خیلى انگلیسى به نام سباستین کو- را به نفع خودشان و عملکردهاى روبنایى و سطحىشان به گردش درمیآورند. انگار که واجبتر از این کارها، کارى نیست.
اینجا در خاورمیانه، بهترین بیمارستانهاى تخصصى ورزش را ایجاد میکنند و به مردمشان هم یاد نمیدهند که براى فیزیوتراپى، باید خودشان وارد گود شوند و نقطه درد را بمالند. بسکه ضدعلمند.
اینجا در خاورمیانه، پول بىزبان نفتى را خرج کارهاى عبث میکنند و احتیاج به ارشاد و معرفت پیدا کردن دارند.
میخواهیم (میخواهند) از «شَر» یک قوز که بالاى قوزهاى دیگر درآمده راحت شویم، یا میخواهیم (میخواهند) براى استقلال و پرسپولیس راه پیشرفت، راه استفاده از توان و انرژى نهفتهشان را باز و هموار کنیم؟ تا صالحات باقیات درست و حسابى ایجاد کنیم.
میخواهیم (میخواهند) مسئولیت خود را به دوش دیگران بیندازیم یا میخواهیم کار مردم را به خود مردم بسپاریم؟ مثل بار خودروسازى که کمر مردم عادى را میشکند.
واگذارى باشگاههاى استقلال و پرسپولیس، کار درستى است، تنها کار درست همین است. به شرط آنکه نخواهیم (نخواهند و نخواهید) از این نمد هم کلاهى بر سر خود بدوزید.
دوست داشتن یک چهره
٢- رضا رشیدپور که حرف دل مردم را میزند، دوست میدارم.
اینکه رشیدپور در برنامه زنده تلویزیون از حقوقبگیران وزارت نفت اسم میبرد، فقط نشانه شجاعت نیست که از عدالتخواهى او هم حکایت دارد. سوپاپ اطمینان که اصلاً...
به رضا رشیدپور یک آدرس میدهم: به حوزه ورزش هم سرى بزن. حقوقهاى ماهى یکصد میلیون تومان هم پرداخت میشود و معلوم نیست که چرا؟ معادل حقوق ستارگان لیگهاى چین دریافت میکنند و درآمد هم ندارند، حتى به اندازه یکهزارم. از سوى دیگر، حقوق ورزش ادا نمیشود و باز هم معلوم نیست که چرا؟ همه دستشان در وادى ورزش دراز است، خیلى هم دراز.
از پول دولت، مشاغل فوق نجومی ساختهاند و هیچکس سؤال ندارد. مینىبوس میآیند و اتوبوس میروند و تطاولشان هم بهراه است.
انگار عین حق است. گویى که حق محض است. یک آقایى با حقوق ماهى ١٠ هزار دلار وارد فوتبال ما شد و حالا، هر ماه ٧٠ هزار دلار میگیرد و همه تأییدش میکنند، تازه کم هم میگیرد.
من، رضا رشیدپور را، چون حرف مردم را میزند و، چون از مردم حرف میزند دوست دارم. برقرار باشى.
دنبال جام جهانى
٣- اینجا در خاورمیانه، عقلانیت به عقل داشتن نیست. به پول داشتن است، به هزینه کردن است.
اینجا در خاورمیانه، مردمدارى به هواى مردم را داشتن نیست، به ساختن ورزشگاههاى شیک و گرانقیمت است. آنهم براى امرى که میبریم یا میبازیم و در هر حال، فرقى ندارد...
اینجا در خاورمیانه، برخىها براى دلخوش کردن مردمشان، جام جهانى راه میاندازند و براى میزبانى جام جهانى، کرور کرور پول هزینه میکنند. یک تیم درست و درمان ندارند، دنبال جام جهانىاند.
اینجا در خاورمیانه، علاوه بر جام جهانى فوتبال، برخىها مسابقه جام جهانى دو و میدانى هم برگزار میکنند و زبان رئیس فدراسیون دوومیدانى جهان - یک انگلیسى موذى و خیلى انگلیسى به نام سباستین کو- را به نفع خودشان و عملکردهاى روبنایى و سطحىشان به گردش درمیآورند. انگار که واجبتر از این کارها، کارى نیست.
اینجا در خاورمیانه، بهترین بیمارستانهاى تخصصى ورزش را ایجاد میکنند و به مردمشان هم یاد نمیدهند که براى فیزیوتراپى، باید خودشان وارد گود شوند و نقطه درد را بمالند. بسکه ضدعلمند.
اینجا در خاورمیانه، پول بىزبان نفتى را خرج کارهاى عبث میکنند و احتیاج به ارشاد و معرفت پیدا کردن دارند.

